حکمتیار آخرین میخ بر تابوت تاجیک ها
 | ||||
در ماه ها و بلکه سال های اخیر، یا به عبارت دیگر در دولت وحدت ملی که بیشتر شبیه چینی بند زده و ترک خوره ای بود که رقبا و گروه های مخالف را بر خوان گسترده در ارگ گرد آورده بود؛ بیش از همه تاجیک ها و سران حزب جمعیت اسلامی متضرر شدند چرا که...
چرا که با تبانی و نفاقی که پشتون های سوار بر قدرت و درو گران آرای مردم ملکی در پیش گرفتند و چهره های شاخص و سران این قوم پر نفوذ تاجیک تبار را جداگانه تطمیع و تحریک کردند؛ دیری نپایید که حزب جمعیت اسلامی تضعیف و تجزیه شد و سران و اعضایش رو در روی هم قرار گرفتند.
اینک عطا محمد نور در مقابل عبدالله جبهه گرفته است، مسعودها صلاح الدین ربانی را قبول ندارند و بعنوان رهبر حزب جمعیت به رسمیت نمی شناسند، امرالله صالح و اسماعیل خان و دیگران تک روی و یکه تازی می کنند و در واقع موریانه های ارگ ریاست جمهوری چیزی از اتحاد تاجیک ها باقی نگذاشته اند.
اگر تا پیش از این تجزیه و تضعیف این قوم بدست سران غافل و طماع خودش و دسیسه رییس جمهور و افراد تحت امرش را می شد "مرگ تدریجی و تجزیه و تحلیل آهسته و پیوسته" نامید اینک با ورود گلبدین حکمتیار به حکومت و دار و دسته اش در حزب اسلامی باید عنوان "سقوط آزاد" را بر تاجیک ها نهاد.
وی بیش از همه برای تاجیک ها تهدید آمیز و خطر آفرین است چرا که تمام امتیازات عبدالله، عطا محمد نور، احمد ضیا مسعود و صلاح الدین ربانی از حکومت بصورت قراردادی نانوشته تقدیم حزب اسلامی و اقوام و اقارب گلبدین گردیده و می گردد.
باید اذعان کرد تاجیک تبارها با دست خود تیشه به ریشه ی اقتدار و اتحاد خود زدند و پایه های نفوذ در ارگ ریاست جمهوری را به قدری سست و لرزان کردند که فقط منتظر حکمتیار بودند تا آخرین میخ را بر تابوت حزب جمعیت اسلامی بزند و فاتحه ی سران نام آور و باسابقه اش را بخواند.
متاسفانه سران حزب جمعیت اسلامی و متنفذین تاجیک از زمانیکه سرگرم منافع شخصی و ساخت و پاخت های فردی و جداگانه با رییس جمهور شدند گوش های شان از شنیدن اخطارها و آژیرهای قرمز کر شد و چشم های شان از دیدن تجزیه و تفرقه کور ماند تا جایی که رسما خود را برای تضعیف و بیرون ماندن از دایره ی حکومت به دستان اشرف غنی و حکمتیار آماده کردند.
چرا که با تبانی و نفاقی که پشتون های سوار بر قدرت و درو گران آرای مردم ملکی در پیش گرفتند و چهره های شاخص و سران این قوم پر نفوذ تاجیک تبار را جداگانه تطمیع و تحریک کردند؛ دیری نپایید که حزب جمعیت اسلامی تضعیف و تجزیه شد و سران و اعضایش رو در روی هم قرار گرفتند.
اینک عطا محمد نور در مقابل عبدالله جبهه گرفته است، مسعودها صلاح الدین ربانی را قبول ندارند و بعنوان رهبر حزب جمعیت به رسمیت نمی شناسند، امرالله صالح و اسماعیل خان و دیگران تک روی و یکه تازی می کنند و در واقع موریانه های ارگ ریاست جمهوری چیزی از اتحاد تاجیک ها باقی نگذاشته اند.
اگر تا پیش از این تجزیه و تضعیف این قوم بدست سران غافل و طماع خودش و دسیسه رییس جمهور و افراد تحت امرش را می شد "مرگ تدریجی و تجزیه و تحلیل آهسته و پیوسته" نامید اینک با ورود گلبدین حکمتیار به حکومت و دار و دسته اش در حزب اسلامی باید عنوان "سقوط آزاد" را بر تاجیک ها نهاد.
وی بیش از همه برای تاجیک ها تهدید آمیز و خطر آفرین است چرا که تمام امتیازات عبدالله، عطا محمد نور، احمد ضیا مسعود و صلاح الدین ربانی از حکومت بصورت قراردادی نانوشته تقدیم حزب اسلامی و اقوام و اقارب گلبدین گردیده و می گردد.
باید اذعان کرد تاجیک تبارها با دست خود تیشه به ریشه ی اقتدار و اتحاد خود زدند و پایه های نفوذ در ارگ ریاست جمهوری را به قدری سست و لرزان کردند که فقط منتظر حکمتیار بودند تا آخرین میخ را بر تابوت حزب جمعیت اسلامی بزند و فاتحه ی سران نام آور و باسابقه اش را بخواند.
متاسفانه سران حزب جمعیت اسلامی و متنفذین تاجیک از زمانیکه سرگرم منافع شخصی و ساخت و پاخت های فردی و جداگانه با رییس جمهور شدند گوش های شان از شنیدن اخطارها و آژیرهای قرمز کر شد و چشم های شان از دیدن تجزیه و تفرقه کور ماند تا جایی که رسما خود را برای تضعیف و بیرون ماندن از دایره ی حکومت به دستان اشرف غنی و حکمتیار آماده کردند.
مرحبا، أسمي محمد وهذه مدونتي أسعى دائما لأقدم لكم أفضل المواضيع الخاصة بالتكنلوجيا 
هیچ نظری موجود نیست: