Header Ads

شمال از درون پوسید

اکنون تمامی ولایت های کشور درگیرِ ناامنی و جنگ است اما شمالی که زمانی با ثبات بود و سدی در برابر افراط گرایان از درون پوسید به دست همان خودی های که از دشمن بی رحم تر بودند شمال افغانستان همواره منطقه ای نسبتا امن برای مردم بوده که حتی نام مقاومت را در دوران حکومت طالبان بر خود داشت اما از سال 2014 تبدیل به پایگاهی برای طالبان شده است که از هر نقطه آن خبر سقوط و جنگ به گوش می رسد.

رقم نزدیک به یک میلیون بی جاشده در این منطقه طی ناامنی ها، عمق فاجعه را نشان می دهد که بحران انسانی را در حالی رقم می زند که حکومت از سازماندهی بی جاشدگان قبلی ناتوان است.

ولایت قندوز طی یک سال، دوبار سقوط می کند و بیش از 80 درصد آن نیز در جنگی بی امان با طالبان به سر می برد و حال این سوال به وجود می آید که چگونه طالبان با دورشدن از مناطق تحت کنترل جنوب و شرق خود توانست شمال را چنین ناامن کند؟

از زمان به قدرت رسیدن کرزی تا دوران حکومت اشرف غنی، دادن امتیازدهی های بسیار به قدرتمندان محلی یکی از راه های تحت کنترل قرار دادن مناطق بوده است که بی حساب و کتاب بودن چنین اختیارهایی و چشم پوشی بر هر بی قانونی سبب به وجود آمدن قدرت های حتی به مراتب خشن تر از طالبان در ولسوالی و ولایت های مختلف شد.

ملیشه های محلی و قدرتی که از سوی حکومت مرکزی دریافت می کنند نوعی قدرت زورگویانه بر مردمی تحمیل کرد که در گذشته برای رهایی از طالبان هزینه های مالی و معنوی بسیاری از دست داده بودند و باری دیگر در بی اعتنایی حکومت به همان زندگی سراسر وحشت و خشونت بازگشتند.

در حالی که مناطق در درگیری داخلی سران ملیشه های محلی و خشونت پولیس محلی به سر می بردند، زمینه برای نفود طالبان هموار و سقوط اجتناب ناپذیر شد؛ رفتار خشن حکومتی ها چنان زندگی را بر مردم تنگ کرد که طالبان را به عنوان گزینه ای بهتر از حکومت انتخاب کردند.

سقوط اول قندوز زمانی اتفاق افتاد که زورمندان محلی به همراه ملیشه های خود در جنگ داخلی، ولایت را چنان ضعیف از مقاومت نظامی کرده بود که طالبان به راحتی با تصرف شهر بخش اعظم زیرساخت ها را نابود و مردم را قتل عام کردند.

دیدبان حقوق بشر طی یک گزارش مفصل در سال 2011 از بی رحمی پولیس محلی و ملیشه های حامی دولت افغانستان نوشت، این گزارش اتهام سو استفاده ها به شمول تجاوز جنسی و همچنین ارتباط آن را با حکومت مرکزی به گونه اجمالی بیان کرده است.

خطری که بارها از سوی مردم به حکومت اعلام شد تا راهی برای کاهش نفوذ مقام های فراقانونی و کنترل قدرت طالبان روی دست گرفته شود اما نه تنها پاسخی نیافت بلکه مناطق یکی پس از دیگری در واگذاری پوسه های امنیتی به دست طالبان افتاد.

آنچه اکنون شمال را فراگرفته است نه قدرت یکباره طالبان و نفوذ آنان بلکه هماهنگی های مقام و بانفوذان محلی با درون حکومت می باشد به مانند بدخشان در برخورداری از سرحد با کشورهای پاکستان و تاجیکستان به هدف طالبان بدل شده که دست نمایندگان مجلس و زورمندان محلی در ناامن شدن آن آلوده است: از تجارت مواد مخدر گرفته تا غارت معادن و محلی برای رفت و آمد نیروهای طالبان.

اشرف غنی با انحصار قرار دادن تمامی اختیارها در گروه کوچکی از ارگ بیشترین صدمه را به امنیت افغانستان زد، منصوب کردن رهبران خواب رفته و ناکارآمد سبب شکست های میدان جنگ شد و از سوی دیگر با چشم پوشی بر آنچه در شمال می گذرد، کشور را در آستانه سقوط قرار داد.

اکنون تمامی ولایت های کشور درگیرِ ناامنی و جنگ است اما شمالی که زمانی با ثبات بود و سدی در برابر افراط گرایان از درون پوسید به دست همان خودی های که از دشمن بی رحم تر بودند.

هیچ نظری موجود نیست:

با پشتیبانی Blogger.